به نام خدا
مطلب شماره 98
خلاصه متنی کلبه کرامت جلسه 7
موضوع : طرح تطبیقی کلبه کرامت و کلبه ی دیجیتال
جلسه 7
پیش نویس : در این جلسه به رو در رویی کلبه دیجیتالی که زندگی مردم غربی بر اساس طرح استراتژیک آنها بر مبنای مفهوم کمییت با اینترنت و تکنولوژی پدید آمده و نقد بی معنایی این کلبه و آغاز تدوین کلبه کرامت که در آن خواسته های مشروع جمع آوری و باعث رشد و سیر سلوک فرد به سمت خدا می شود . در ادامه به حق نبودن و گنگی فلسفه در ازای حق و حقوق پرداخته و حکمت را مفهوم بشدت جدایی از فلسفه دانسته میشود و موارد جالبی بیان میشود ، در میانه ی این جلسه به مطلب بسیار با ارزش جنین حکمت پرداخته شده است که جای دقت فراوانی را دارد .
جملات داغ : به زودی ان شاء الله .
آیات و روایات و احادیث و اشعار :
- سوره بقره آیه 218 ((إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هاجَرُو ... ))
- شعر حافظ : جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه *** چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
- شعر امام خمینی(ره) : هر چیز که بوی هستی تو داد *** دیوی ست از آن هذر باید کرد
- شعر حافظ : تو خود حجاب خودی *** حافظ از میان برخیز
- سوره الذاریات 56 ((وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون ))
- شعر مولانا : جان نباشد جز خبر در آزمون *** هر که را باشد خبر جانش فزون ...
- سوره الزمر آیات 17 و 18 (( ... فَبَشِّرْ عِباد (17) الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه ... ))
دانلود این جلسه از سرور http://www.zahra-media.ir
http://www.zahra-media.ir/abbasi/?p=621
2:16 مبانی حکمی تصمیم سازی : کلبه ی دیجیتالی آقای تافلر به غایت خودش رسیده .
3:11 کلبه ی الکترونیک انتهای تمدن شده است . (اساسا کلبه محلی است جمیع نیاز های به حق انسان در تاون کلبه پاسخ داده شده است ) حد فاصل جامعه و انسان که اون محل سکونت هست و یک چاردیواری نیاز داره و ..
4:00 توجه افراطی به فرد ( ایندیویژوالیزم – تفرد ) یا توجه افراطی به جامعه (سوشالیزم – نظام اشتراکی و جمعیت ) نامیده میشه . این دو اونقدر که کلبه اهمیت داره مهم نیستند . توجه به اینترنت و سازمان زندگی غربی که کلبه الکترونیک را جریان داده است .
5:00 در فلسفه متوجه شدیم که از وجود آغاز کرد ( قلب فلسفه "حقیقت" بود ) به دنبال حقیقت میگشت . فلسفه در به در به دنبال معنا میگرده .
6:00 همسایه شدن افراد دنیا با کلبه دیجیتال در این مورد آنچه که موضوعیت ندارد معناست . اصلا معنا نمیده .
7:00 با توجه به ابزار تکنولوژیک اطراف در میابیم که زندگی را تسهیل کرده اند اما به زندگی معنا نداده اند . توجه به کلنیک های روانشناسی غرب که از انسان های غرق شده در بی معنای پر شده اند . کلبه دیجیتال یک خواسته ی بشریت رو نتونسته جواب بده و اون هم معنا داری ست .
8:00 اما کلبه کرامت از اساس معنا شروع میکنه . مهم ترین چیزی که برای انسان ارزشمنده تکریم انسان هست و این اساسی ترین مسئله ایست که حقیقت به اون ختم میشه و معنا از اونجا شکل میگیره . می تونیم بگیم که حد (انتهای) شهر نشینی و مدنیت کلبه دیجیتال (الکترونیک) هست از اینجا به بعد دیگه هیچ انعطاف دیگه ای ندارد
9:00 ولی شاید تکنولوژی پیشرفت تازه ای داشته باشد اما معنایی نخواهد داشت . حد نهایی هر دو مورد سوسیالیت ها(جمعیت گرا ها ) و لیبرالیست ها ( تفرد گرا ها ) می شود کلبه ی الکترونیک و انتهای تمدن مدرن اینجاست .
10:00 در اینجا ابتدای کلبه ی کرامت است که همه ی نیاز های به حق انسان تامین شد و از آنجا با راحتی به هجرت به سوی خدا و هاجر شدن در مسیر حق شتابد . ((إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هاجَرُوا ... (سوره بقره آیه 218) آنان که ایمان آورده، و کسانى که هجرت کرده و راه خدا جهاد نمودهاند، آنان به رحمت خدا امیدوارند، خداوند آمرزنده مهربان است. ))
11:05 اینکه کلبه الکترونیک پایان تمدن و کلبه ی کرامت آغاز هجرته بیان گر این نکته است که عصر آینده عصر اشباء تمدنی و عصر تشنگی هجری (مسیر حق ) خواهد بود .
/-/-/-/
12:00 کیس دوم بحث : حکمت به عنوان اساس نظام طرح ریزی استراتژیک در اندیشه ی دینی . پیش فرض ها : فلسفه از حکمت جداست (این دو تا نباید با هم خلت بشوند). دوم باز هم در حکمت حقیقت مهم هست .
13:00 بیس و پایه حقیقت هست . شعر حافظ : جنگ هفتاد و دو ملت(=آیین) همه را عذر بنه *** چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند . بشر امروز حقیقت رو ندیده راه افسانه رو پیش گرفته .
14:00 قلب فلسفه که حقیقت بود ولی درخت فلسفه رو واقعیت میدونستیم نه حقیقت یعنی واقع شده بود و عینیت پیدا کرده بود . واقعیت مینوه ریشه در باطل هم داشته باشه . گاهی اوقات انتهای باطلیت هم میشه واقیت ( بعضی از پدیده های واقعی اطراف ما ریشه ی باطل دارند اما عینیت واقع هستند )
15:00 فلسفه به واقیت نیل کرده درسته که ادعا ی حقیقت داره ولی از نیل به حقیقت عاجزه . مدعی وجود بوده اما در موجود گیر کرده .
16:00 اگر انسانی رو میبینید حقیقتش روحشه و واقعتش جسمشه . تمام علوم پزشکی به جسم ربط دارند . از هستی بریده و چسبیده به هست .
///// //// پلت دوم
17:00 سه مفهوم کلیدی ( مفهوم و کمییت و کیفیت ) خروجی شون یک عالمه واقعه . از این سه تنها کمییت هست که واقع شده . که همون جامعه ی اطلاعاتی WSIS است . پایه ش صفر و یک هست .
18:00 میگوییم هر کدام از بزرگان پیشین یک جهان فکر و ذهنی برای خوشان داشته اند . و جهان اطلاعاتی جهان ذهنی فیثاغورث بوده .
19:00 چون جامعه و زندگی دیجیتالی شده سیاست هم دیجیتالی شده . (دولت الکترونیک . تجارت الکترونیک ) یعنی تعاملات با دولت به صورت الکترونیک و اینترنتی شده .
20:00 جامعه ی مد نظر فیثاغورث تازه در حال شکل گیریه . اشاره به کلیپ آخر فیلم پی که مورچه های سیستمی رو میسازند . انسان ها به مسابه ی موچه هایی که در حین تعامل با هم در حال ساخت یک سیستم عدد محوری اند .
21:00 نکته ی ضریف سیاسی در فیلم پی که دختر همسایه جوان شخص اول یک عرب بوده ( زن در ادبیات سینما نماد سرزمین و عقیده هست ) و اون دختر علاقه منده که جوان او رو بگیره .
22:00 فلاکت کلبه ی دیجیتالی که در آینده حدود 2035 کلبه های روستایی رو خواهید دید که کسی تحمل زندگی کردن در کلبه دیجیتالی رو نداره .
23:00 یعنی عصر بیمعنای کاری با انسانها میکنه که مردم حالت تحوع بدست مدهد . انسان جامعه ی دیجیتالی همون انسان مالیخولیایی فیلم پی هست .
24:00 فرق فلسفه و حکمت : فلسفه مدعی ست که به حقیقت میرسه ولی حکمت مدعی ست که از حقیقت آغاز میکنه .
25:00 طراحی فقهی : ما منکر این شدیم که مسئله رو مثل فلسفه از وجود شروع کنیم . در سوال اونها تغییر ایجاد شد که باید پرسید (( آیا وجود خدا دارد؟ به جای آیا خدا وجود دارد آنها حتی خدا را با وجود میسنجند ))
26:00 مسئله در حکمت تبیین علم مُتَعَلَق هست . ولی در فلسفه علم مُتَعَلِق تصور میشد . بین درخ فلسفه و فرد یک فاصله ای بود . در اینجا ( اندیشه حکمی) علم متعلق به خداست . حکمت مسئله ش تبیین علمیست که در خداست و سپس ایمان به اون علم خدا و باور به اون و عمل به اون علم .
27:00 تفکیک دیگر : اساس فلسفه انسان هست . اما در حکمت خدا محوره . عباسی ادعا کرد که هیچ فلسفه ی خدا محوری وجود ندارد . و هیچ حکمت انسان محوری وجود ندارد . خداوند یکی از مواردی را که میفرماید به هرکس که بخواهد میدهد حکمت است .
28:00 حکمت انسان محور نداریم . فلسفه چیزی جزء دانش های مفهوم خود را بر نمیتابد . بانک و موارد اینگونه از ذهن واقع نگر فلسفی بیرون آمده و ربا را نمیشناسد . در مفهوم منافع ملی تنها چیزی که دیده نمیشود دفاع از مظلومین سراسر جهان است .
29:00 حکمت با انبیاء آغاز شده . اما فلسفه با انسان آغاز شده .
30:00 اولین معلم خداست . علم خدا که به درون قلب افاضه میشه قلب رو نرم میکنه و باعث ایمان به خدا میشه . چیزی که در این روند دیده نمیشه مسئله ی وجود هست . شعر امام خمینی(ره) : هر چیز که بوی هستی(=وجود در عربی) تو داد *** دیوی ست از آن هذر باید کرد . از منظر شعر حافظ : تو خود حجاب خودی *** حافظ از میان برخیز . این دیو یا حجاب که نفی اون وجود هست
31:00 اینها اساس سیاست گزاریست که وجود خود را ندیدن . جمله ی وجود خواه دکارت : من میاندیشم پس هستم . دغدغه ی فلسفه : غفلت از وجود هست که در هیدگر منجربه دازاین میشود . اما حکمت دغدغه ی غفلت از ایمان و ایقان رو داره .
32:00 سوال اشتباه فلسفی که میپرسند : آیا حقیقت وجود دارد ؟ باید از نگاه حکمی پرسیده شود آیا وجود حقیقت دارد؟
33:00 خود فلسفه از پرسش های اشتباه شروع کرده است .
34:00 حقیقت از حق شکل میگیره و بر تافتن اون حقوق رو شکل میده .
35:00 چطور انسان غربی که نتوانسته حق را بیابد برای باز تولید حقوق اقدام کرده است . آمدن کلمات انگلیسی به جای کلمات اشتباه فارسی .
36:00 از باور تا اجرا در اندیشه غربی در غرب در حوضه ی فلسفه و فلسفه موضوعی طرح مسئله میشود و پس از آن قاعده یا دکترین شکل میگیرد .
37:00 و قانون متاثر بود از قاعده یا دکترین ( اور لپ حقیقت و واقعیت ) هست .
38:00 بعضی قانون ها که متضاد میشوند به خاطر روشن نبودن به طور کافی در قاعده هاست . ریشه ی قاعده در حقوق هست .
39:00 وقتی در غرب و روشنفران دینی داخلی رسما اعلام کردن چیزی به نام حقیقت مطلق وجود ندارد . چطور از کلمه ی حق و حقیقت کلمه ی حقوق رو اخذ کردن به جای لایر . هنر عملیاتی شیطان .
40:00 توجه به واژه های اشتباه فارسی و انگلیسی بر مبنای عربی .
41:00 خود غربیها و مدرنیست ها همه ی مقدسات رو زیر سخره میبرند و نقد میکنند ولی خودشان از مدرنیته مفهوم مقدس میسازند حالا جرات داری دموکراسی رو نقد کن . (حقوق بشر با هیومن رایتز معادل نیستند ) .
42:00
/-/-/-/-/
42:00 برای سیاست گزاری خوب باید حقوق و واقیت خوب معلوم شود و قاعده ها روشن شوند .
43:00 پیاده نشدن حرف ها و برنامه های زیبا به خاطر پیاده نشدن ساختار منطقی که سیاست ها باید بر مینای قانون و قانون بر مینای قواعد و ریشه در حق باشند که نیست .
44:00 باید توجه شود که قواعد دقیقا از حق و حقیقت بیرون کشیده شود چون قواعدی هم میتوان از باطل داشت . همون کجی که غرب رفته گروه عظیمی به دنبال اون هست .
45:00 چهار کلید واژه در روش شناسی شون . ما با غرب در متودولوژی که روش شناسی است دعوایی نداریم مسئله ی ما از اساس در اتیمیولوژی هست . هیومن رایتز از اساس زیر نقد است .
46:00 این سه دسته مفهوم با هم خلط شده باید اون ها رو شناخت . مفاهیم عربی . مفاهیم یونانی و غربی با مفاهیم فارسی .
/-/-/-/
47:00 قانون حوضه ی واقعیت رو داره و از قاعده بدست آمده ولی حقوق ریشه در حق و حقیقت دارد .
48:00 پرسش اساسی بعد : حقیقت کجاست و نزد کیه و چطور میشه بهش دست یافت ؟ ما اساسی ترین حقی رو که قائلیم حق زندگی هست . حق حیات است . اما بدون معرفت نمیشود . ((وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون (سوره الذاریات 56) )) دیدگاه آیت الله جوادی آملی این لیعبدون متاثر از لیعرفون است .
50:00 این شناخت و معرفت اساس بندگیست . دو نکته ی کلیدی اساس بحث ما در دکترین ملی زندگی ست . اول : حقیقت زندگی سپس علم زندگی . اصلش اینه که ما بر حقیقت پوشیده ایم . ( در فلسفه تلاششون اینه که حقیقت بر ما پوشیده است دیگه) باید حجاب خودمون رو بر داریم حقیقت به ما میتابه . ما در حالت جنینی هستیم .
52:00 کلمه ی "جن" کلمه ی "جنین" کلمه ی "جنه" از واژه ی پوشیده میایند ار واژه ی نادیدنی . بر کسی که بیرون بدن مادر هست جنین نا پیداست . چن مومودیست که دیده نمیشه . جنه معنیش اینه که درختا انقدر انبوه اند که چیزی دیده نمیشه .
53:00 همه ی مخلوقات یک اشاره و آیتی به سمت خدا اند توضیح درباره جن . شما انسان ها خودتون نسبت به حقیقت جن هستید هر چه حقیقت نگاه میکنه شما انسان ها رو نمیبینه . حجاب و دیو خودتون رو کنار بزنید .
54:00 در مسئله الثئا انسان ثابت بود سعی میکرد پوشیدگی طبیعت رو کنار بزنه تا فوزیس محقق بشه . این پارادایم باید تغییر کنه ما کاری به طبیعت نداریم ما خودمون باید به عنوان پرده کنار بریم .
55:00 دازاین هیدگر دربرابر شعر حافظ و امام راحل زمین میمونه .
56:00 در حکمت انسان خودش مسئله ی کنار رونده از حجاب خود است و جن نسبت به حقیقت است .
57:00 مکان جنین کجاست؟ مکانیست به نام رحم .
مادامی که در رحم است کسی نمیبیند . مثل سخن علامه حسن زاده آملی :
58:00 ((برای هر انسان دو رحم وجود دارد . یکی رحم مادرشون و یکی هم عالم)) . این عالم رحم دومه .
59:00 در رحم جسم که در شکم مادر است به هر درجه از رشد رسید بعد از تولد همان را ادامه میدهد دیگر مثلا انگشت اضافه نمیکند . اما در رحم عالم جنین روح مطرح است .
1:00:00 تا 1:20:00 = در باره سخن علامه حسن زاده آملی میفرماید : شهید کسیست که توی این دوتا رحم (مادر و عالم) خوب پرورش پیدا کرده .
/-/-/-/-/
اگر بر خط فطرت این دو گام را بشناسیم ارزش انسان شناخته میشه . انسان بداند که بر حقیقت نا پیداست . حکیم و حکمت یکی اند بر خلاف فیلسوف و فلسفه در درخت فلسفه که از هم جدا بودند . مثل جنین که در رحم نمیتواند درکی از بیرون داشته باشد ما هم تا حجاب خود را از حقیقت کنار نزنیم نمیتوانیم درکی از حق و غیب داشته باشیم .
(سه پلت در آینده آپلود می شوند)
از بیرون جنین عالم کسی باید خبری بیاره مثل بزرگتران جنین که کار هایی برای او انجام میدهند . ماهیت طبیعت تا دور ترین کهکشانات جاییست که ما درش اسریم . از بیرون طبیعت از همان غیب کسی گفتمانی(=قول در عربی) میاره و ما با قلبمون شنیدمان صورت میدهیم میشه طاعت سمعی . و بعد از اینکه شنیدیم بهش عمل میکنیم کردمان صورت میگیره میشه طاعت عملی . بعد از اینکه بر حقیقت متولد شدیم دیدمان صورت میگیره یعنی میریم تا دیدما ن صورت بدیم . خودمون ببینیم . اونجا نجات ما رقم میخوره . مثال راحت برای این مسئله . این سیر عملیات انبیاء است . شعر مولانا : جان(=نفس در عربی) نباشد جز خبر در آزمون *** هر که را باشد خبر جانش فزون / . / اقتضای جان چو ای دل آگهی ست *** هر که آگه ترست جانش قویست . نبی کسی ست که حقیقت رو دیده به اون دیده عمل کرده نتیجه ش رو دیده حالا میاد به ما میگه . (( ... فَبَشِّرْ عِباد (17) الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه .... (سوره الزمر آیات 17 و 18) )) هر قلبی نمی شنود و توجه کنید که به گوش نمیاد جای جای قرآن کریم هست که ایمان با قلب صورت میگیره . اساس مصیبت اینه که تصور بشه همه چیز از کله و اندیشه است و از قلب غفلت بشه . همه ی دانش روانشناسی و سایکولوژی از درک قلب عاجز اند .
1:14:00 به آنچه که از بیرون میاید میگوییم شریعت . موقعی که شریعت بر جان ما نشست و ایمان آوردیم عمل که بهش میکنیم میشه طریقت . و وقتی متولد شدیم روئیت میکنیم .
1:15:00 به اولی میگیم ایمان . ما متقابلا به خبر ایمان می آوریم . عمل که بکنیم ایمان می شه ایقان و در فضای ایقان وقتی رفتیم و حقیقت روئیت شد می رسیم به احسان .
1:16:00 پیامبر اکر ص میفرماید کسی که حقیقت رو روئیت مکنه به احسان میرسه . تصور عباسی این است که امام حسن مجتبی (ع) نماد ایمان هستند و
1:17:00 امام حسین (ع) نماد ایقان هستند و اگر محسن به دنیا میامد نماد احسان بود و این اینکه محسن (ع) به دنیا نیامد بشریت تنبیه شد . که همچنان به محاق رفته . و در زندگی جنینی خودش گم شده .
پایان .