به نام خدا
مطلب 122
به نقل از کتاب ترجمه ارشاد شیخ مفید، سیره ایمه اطهار (ع) جلد: ١ - نویسنده:مفید، محمد بن محمد - مترجم:موسوی مجاب، حسن - ناشر:سرور - محل نشر:قم - سال نشر: ١٣٨٨
" صفحه ی 331 فصل سوم زندگانی امام حسین (ع)
باب در بیان امام پس از حسن بن على علیه السّلام و تاریخ ولادت، نشانههاى امامت، سن، مدت خلافت، تاریخ وفات، سبب آن، جاى قبر، تعداد فرزندان و خلاصهاى از اخبار و احوال او...
[در ذکر ولادت و شهادت امام حسین علیه السلام]
امام پس از حسن بن على علیه السّلام برادر او حسین بن على علیه السّلام، فرزند فاطمه دختر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، به نصّ پدرش و جدّش و وصیت برادرش حسن علیه السّلام براى او.
کنیۀ او ابو عبد اللّه و در شب پنجم ماه شعبان سال چهارم هجرت در شهر مدینه به دنیا آمد. مادرش فاطمه علیها السّلام وى را نزد جدّش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آورد، آن حضرت از دیدنش شادمان شد و او را حسین نامید و برایش گوسفندى قربانى کرد.
[فضائل حسنین علیهما السّلام]
او و برادرش به گواهى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم دو سرور جوانان اهل بهشتند و به اتفاقى که هیچ شکى در آن نیست دو فرزند پیامبر رحمت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم هستند.
و حسن علیه السّلام را از سر تا سینهاش، و حسین علیه السّلام از سینهاش تا پاهایش به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم تشبیه مىکردند؛ و آن دو از میان همۀ خاندان و فرزندان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم محبوبتر و مورد علاقۀ آن حضرت بودند.
*زاذان از سلمان رضى اللّه عنه روایت کرده که: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله و سلّم شنیدم که در مورد حسن و حسین علیهما السّلام مىفرمود: خداوندا! من این دو را دوست دارم، پس تو هم آنان را دوست بدار، و هر که آنان را دوست مىدارد، دوست بدار.
و نیز فرمود: هرکس حسن و حسین علیهما السّلام را دوست دارد، من او را دوست دارم؛
٣٣٢ و هرکس را که من دوست دارم، خداوند او را دوست دارد؛ و هرکس را خدا دوست دارد، وارد بهشت مىکند. و هرکس که این دو را دشمن مىدارد، من او را دشمن مىدارم؛ و هر که من او را دشمن مىدارم، خداوند او را دشمن مىدارد؛ و هر که خداوند دشمن بدارد، او را در آتش جهنم وارد مىکند.
همچنین فرموده: این دو فرزندم دو ریحانۀ(گل خوشبوى) من از دنیا مىباشند.
*زر بن حبیش از ابن مسعود روایت کرده است که پیغمبر صلّى اللّه علیه و اله و سلّم در حال نماز بود، حسن و حسین علیهما السّلام آمدند و بر پشت آن حضرت سوار شدند، و چون آن حضرت سر از سجده برداشتند آن دو را به آرامى گرفتند، پس چون حضرت بار دیگر سر بر سجده نهاد، آن دو نیز بار دیگر بازگشتند و بر پشت آن حضرت سوار شدند؛ وقتى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم از نماز فارغ شد یکى را بر ران راست خود نشاند و دیگرى را بر ران چپ سپس فرمود:
هرکس که مرا دوست دارد باید این دو را دوست بدارد.
و این دو حجت خداوند براى پیامبرش در ماجراى مباهله بودند، و نیز حجت خداوند پس از پدرشان امیر مؤمنان علیه السّلام بر امّت در دین و شریعت مىباشند.
*محمد بن ابى عمیر به نقل از راویان خویش از ابى عبد اللّه (امام صادق علیه السّلام) روایت کرده است که حسن بن على علیه السّلام به یارانش فرمود: خداوند دو شهر دارد، یکى در مشرق و دیگرى در مغرب؛ و خدا در این دو شهر خلایقى دارد که هرگز به فکر معصیت و نافرمانى از او هم نیفتاده، و به خدا سوگند نه در آن دو شهر و نه در میان آنها حجتى از خداوند براى بندگانش جز من و برادرم حسین علیه السّلام نیست.
*همچنین روایتى به این مضمون از امام حسین علیه السّلام آمده است که آن حضرت به یاران ابن زیاد فرمود: شما را چه شده است که در جنگ با من یار و مددکار هم شدید؟ به خدا سوگند چنانچه مرا به قتل برسانید، حجت خدا را بر خودتان به قتل رساندید، به خدا سوگند که در بین جابلقا و جابرسا فرزند پیغمبرى که خداوند به وسیلۀ او بر شما حجت را تمام کرده باشد جز من نیست. و منظور حضرت از جابلقا و جابرسا همان دو شهرى است که برادرش حسن علیه السّلام آن را ذکر کرده است.
٣٣٣ از نشانههاى آشکار بر کمال آن دو و حجت خدا بودن آنان-غیر از آنچه در ماجراى مباهلۀ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به وسیلۀ ایشان که نقل آن گذشت-بیعت کردن رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم با ایشان مىباشد که در ظاهر با هیچ کودکى غیر از ایشان بیعت نکرده است؛ دیگر اینکه قرآن، بهشت را به عنوان پاداش در مقابل کارى را که آن دو انجام دادهاند قرار فرمود با اینکه در دوران کودکى به سر مىبردند و مانند آن در حقّ هیچ کودک دیگرى اتفاق نیفتاد و هیچ آیهاى بر هیچ کودک دیگرى نازل نشد.
خداوند متعال در سورۀ هل اتى مىفرماید: وَ یُطْعِمُونَ اَلطَّعٰامَ عَلىٰ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً* إِنَّمٰا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اَللّٰهِ لاٰ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزٰاءً وَ لاٰ شُکُوراً* إِنّٰا نَخٰافُ مِنْ رَبِّنٰا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً* فَوَقٰاهُمُ اَللّٰهُ شَرَّ ذٰلِکَ اَلْیَوْمِ وَ لَقّٰاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً* وَ جَزٰاهُمْ بِمٰا صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً ١ .
پس این گفتار خداوند شامل حال آن دو شد همان طورى که شامل حال پدر و مادرشان بود.
همچنین این گفتار از سخنان آن دو در آن ماجرا خبر مىدهد و ضمیر موجود در آیه، شامل آنها نیز مىشود و این دلالت بر آیت واضح و حجت عظمى بودن آن دو بر خلایق مىکند. همچنان که قرآن از سخن گفتن مسیح علیه السّلام در گهواره که حجت و دلیلى بود بر پیغمبرى ایشان و نشانهاى از کرامت و بزرگى که خداوند به ایشان اختصاص داده، دلیل بر مقام و منزلت بلند ایشان مىباشد، خبر داده است.
و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به امامت او و امامت برادرش پیش از او تصریح فرمود، آنجایى که فرموده است: این دو فرزند من امام هستند، چه به پاخیزند و چه بنشینند. و وصیت امام حسن علیه السّلام بر امامت ایشان دلالت دارد، همچنان که وصیت امیر مؤمنان علیه السّلام بر امامت
حسن علیه السّلام دلالت داشته است، همچنان که وصیت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به امیر مؤمنان علیه السّلام بر امامت ایشان پس از آن حضرت دلالت مىکند.
برای خواندن متن کامل کتاب در سایت نورلیب عضو شوید و کتاب را در لینک زیر بیابید.
منبع : http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16747