به نام او
من روانشناس نیستم ‌و نمیخوام مطلب انسان شناسی مطرح کنم فقط مسئله رفتاری شخصیت منفعل پرخاشگر برام بولد شده بود میخواستم کمی دربارش بنویسم.



ما آدم ها موجودات پیچیده با رفتارهای اجتماعی و ذهنی متفاوتی هستیم. با اینکه زبان و فکر همدیگه رو می‌فهمیم اما به سختی عمق وجود و نگاه همدیگه رو درک میکنیم. مثلا من به فارسی میگم فلان بازیگر زن خارجی رو میپسندم شاید هرکس که فارسی بلد باشه یه برداشتی با طرز نگاه خودش از این حرف داشته باشه و در رفتارش نوعی عکس العمل نشون بده که مهم نیست.پایان مثال.

چیزی که اینجا من میخوام درموردش بحث کنم الگوی فکری و رفتاری قشر خاصی از آدم هاست که ربطی به سن یا جنسیت هم نداره. این سبک فکری و رفتاری رو "منفعل پرخاشگر" یا passive aggressive نامگذاری کردن. البته گفته میشه نوعی اختلال شخصیتی هست چون اگر طرف متوجه نباشه که همچین شخصیتی داره یا خودش از روابط و افکارش سرخورده باشه خیلی مشکلات روحی براش درست میشه.
از طرفی چون همه آدم ها حالات روحی و شرایط مختلفی در زندگی رو تجربه میکنند شاید برای هرکسی پیش بیاد که به همچین الگوی رفتاری و ذهنی نزدیک بشه.

خوب اجازه بدید برم سر اصل مطلب. شما میدونید به طور کلی دو دسته شخصیت کلی داریم برون گرا و درون گرا. آدمای برون گرا بیشتر فعال و شاد و روابط عمومی قوی تری نسبت به درون گرا ها دارن.

بعضی از درون گرا ها که بیشتر توی افکار و رویا پردازیها و ایده های عجیب فرو میرن به طوری که واقعیت ماجرای زندگی براشون سخت میشه. این آدما‌ اضطراب و خجالت غیرطبیعی در روابط اجتماعی دارن، ترس از گفتن حرف دلشون و رودربایسی زیادی در پزیرش پیشنهادهای اطرافیان دارن. اونقدر در فکر و خیال فرو میرن که گاهی اوقات وقتی رو در رو باهاشون صحبت میکنید واکنشی نشون نمیدن. در یک مکالمه ساده ارتباط چشمی سختی دارن و تمرکز کمی در لحظه دارن.

اغلب بی تفاوت هستند اما بی خیال نیستن یعنی دلش میخواد کاری رو انجام بده اما چون میترسه درست انجام نشه یا دیگران چه نظری داشته باشن انجام نمیده.

توی تنهایی از غرق شدن در افکار و ایده پردازی برای آینده لذت میبرن و مدام از خرابکاری های گذشته خودشون رو عذاب میدن.

چیزهای کوچیک از اشیا یا مسائل، که مورد پسندشون نباشه رو خیلی بزرگ، منفی و مایه شرم میبینن و دربارش کلی درگیری ذهنی براش دارن.

گاهی اوقات ناخودآگاه از چیزی نگران میشن، مبادا فلان اتفاق فاجعه بار بیافته یا جونشون در خطر باشه.

این آدم ها دوستان کمی دارن که دوستانشون سرزنش گر نیستن بخاطر همین خیلی صمیمی خواهند شد. مدام از خودشون یا ضعفشون شرمنده اند و تمام تلاش خودشون رو میکنن دوستانشون رو راضی نگه دارن و چیزهایی از شخصیت خودشون رو پنهان میکنن.

علت اینکه چرا یک نفر به این حالات میرسه شاید مسائل کودکی یا محیط یا موارد مختلف باشه اما مهم این است که این آدمها بیمار روانی نیستن.
هرکس استعدادهای منحصربه فردی داره با اینکه این نوع شخصیت جالب نیست اما اگر مبتلا خودآگاهی از وضعش داشته باشه میتونه با همین رویه زندگی موفقی داشته باشه.

طبق شواهد و تحقیقات خودم خیلی از دانشمندا و خرخون های کلاس از همین دسته بوده اند.



راهکاری که خود مبتلا میتونه بکار بگیره تا با این حالات زندگی راحت و شیرین تری داشته باشه.


@تلاش برای پنهان کردن ضعف هات کار اشتباهی هست چون اولا خودش بهت اضطراب میده که مبادا لو بری. دوما رفتارت خنده دار میشه بدون اینکه دیگران نیت مسخره کردن داشته باشن بهت خواهند خندید. پس نقاط ضعفت رو انکار نکن و کلافه هم نباش فقط تمرین کن بهتر باشی.


@ تو ، زندانی هستی که زندانش ذهن خودته و زندانبانش که مدام شکنجه ت میکنه افکار منفی تو نسبت به خودت هست. آزاد شو ، خودت رو ببخش اشکالی نداره چه اتفاقی افتاده.


@ تو زیادی فکر میکنی. سعی کن مدیتیشن و تمرین تمرکز کنی تا نجوای ذهنت تحت کنترل خودت دربیاد.


@ ۹۹درصد افکارت از همه چیز چرته. خیالات رو جدی نگیر.


@ هدف‌زندگی و برنامه‌روزانه و اولویت‌های کاری درست کن تا در هر لحظه مشغول باشی. با ذهن قوی که داری هر چیزی که هدف داشته باشی رو بهش میرسی.


@ برداشت دیگران و حرفهاشون رو جدی نگیر. تو نمیتونی ۹۹ درصد افکار چرت دیگران رو تغییر بدی.

@ ورزش کن. نرمش های هوازی خیلی حالت رو خوب میکنه.


@ تغییر شخصیت کار تقریبا محال و بیهوده ای هست اما تغییر الگوی رفتاری با تمرین شدنیه. من هم منفعل پرخاشگرم اما راحت دارم زندگی میکنم؛ دیگران هم منو همونی که هستم قبول دارن و همه چی آرومه...

اگه تا اینجا اومدی و این همه متن رو خوندی هرکس که هستی بدون که تو رو دوستت دارم برای من دعا کن.