به نام خدا

مطلب 161

راه های صبر

قمست2 : خوف

آیت الله شهید دستغیب (+)

این مطلب متن خلاصه ای از سخنرانی جلسه دوم- ایمان و صبر می باشد که در دهه ی 60 ضبط شده است.

بر اساس روایت حضرت علی (ع) ایمان چهار ستون دارد که صبر اولین آنها ست و نسبت به ایمان مثل سر برای بدن است.

در این مطلب با چهار مفهوم بنیادی که موجوب صبر می شوند آشنا می شوید که عبارت اند از : شوق - خوف - زهد - انتظار . که به طور اختصاصی به ((خوف)) پرداخته شده است .

  برای خوف باید حضور و دانایی بی نهایت پروردگار را در همه جا مورد توجه داشته باشیم و از غفلت پرهیز کنیم .

از نکات اصلی این جلسه می توان به احادیث مختلف حضرت امیر المومنین علی (ع) اشاره کرد و آیات قرآن مجید که به علم پروردگار و جهان بعد از مرگ مربوط است و دو داستان از امانت داری قصاب بت پرست تا دوست بی معرفت امام صادق (ع) .

انتهای این جلسه از سخنرانی خراب است و تکه ای از جلسات بعدی ادغام شده است .


دریافت فایل صوتی این جلسه سخنرانی از سایت راسخون (در صورت بروز مشکل در لینک، در قسمت نظرات، گزارش دهید :)

rasekhoon

.

.


متن خلاصه جلسه دوم :

یاد آوری:

 

 حدیث امام علی (ع) درباره چهار ستون ایمان . که اولین آنها صبر است. درباره صبر هم فرمودند که چهار مسیر برای رسیدن به صبر وجود دارد . شوق و خوف و زهد و انتظار.

 

گاهی صبر درباره طاعت است ، صبر بر واجب درجه اول است که با شوق صبرش میسر می شود . شوق به هرکاری که داشت آن کار آسان می شود . درباره بیدار شدن نماز صبح و سحر ها نیاز به شوق دارد . مومن بی شوق ارزشی ندارد . ایمانش سر ندارد . صبر مثل سر ایمان است .

 

5:13

 

خوف:

 

نفس حیوانی را فقط با خوف خدا می توان کنترل کرد . والا هیچ قدرتی نمی توان نگهش دارد. مثل جوانی که در خلوت می ماند فقط با خوف حاضر بودن خدا ، خود را نگه میدارد. بالاخره هرکه هم باشد گناه می کند مگر با بارقه ای از ترس از عذاب .

 

7:46

 

(( امام علی (ع) : ... وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَات... /‏ هر که از عذاب آتش خوف داشت از محرمات دوری کرد / حکمت 31 نهج البلاغه ))

 

هر که گناه می کند یقین کنید که در آن لحظه خوف ندارد ، محال است هم خوف داشته باشد و هم گناه کند!

 

8:16

 

داستان: امانت داری قصاب بت پرست .

 

داستانی از قدیم که شخصی گفت در مسافرتی رفته بودم به هند ، روزی در بازار قصابان رفتم برای خرید گوشت . قصابی که هندی و بت پرست است اولش که نمی دانستم بپ پرست است خیال می کردم از مسلمین است

9:00

بعد دیدم که این قصاب گوشتی را که می برد و در ترازو می گذارد نگاهی به بالای سرش می کند . دیدم بالای سرش چیزی را در پارچه پیچیده، مخفی کرده و هنگام دادن گوشت به مشتری به آن نگاه می کند .  گفت من حیران شدم که چیست که به آن نگاه می کند . ایستادم به تماشا مدام برای تحویل گوشت به آن نگاه میکرد . رفتم از او تقاضا کردم برای من بگوید که ماجرای نگاه کردن هنگام تحویل گوشت چیست ؟ گفت تو چکار داری که چیست . بیشتر خواهش کردم . جواب داد : من بت پرستم ، (10دقیقه) موقعی که قصابی می خوام بکنم اگر خدای من بالای سرم نباشه ، خیانت می کنم . بتم رو همراهم میارم در دکانم می بندمش بالای طاق و موقع کشیدن گوشت ، نگاه خدای خودم می کنم - خجالت می کشم ، کم نمی دهم .

 

می فهمی این یعنی چه ؟

 

یعنی خاک بر سر مسلمانی که ، خدا را همه جا حاضر و ناظر میداند ، از بت پرستی کم تر است .

 

پس مسلمان چطور گناه می کنی ، پس معلوم است در عقاید می لنگی ، باورت نشده ، ایمان ضعیف است .

 

این معنا که خدا حاضر و ناظر است اگر غفلت کردی گناه می کنی ولو غفلت کم بشه و جاش خوف از بینایی خدا حاصل شود تا صبر کنی .

 

11:24

 

قرآن - سوره الرحمن  (( وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ (46 /  و هر کس را که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است‏))

 

جای دیگر می فرماید :

 

سوره النازعات 40و41  (( وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏ (40)

فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى‏ (41)) // و امّا کسى که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید، و نفس [خود] را از هوس باز داشت، * پس جایگاه او همان بهشت است.

 

 

(خاف) یعنی بترسد ، آدم نترس (از بزرگی پروردگارش) که آدم نیست ، ایمانی نیست ، ولا نیست . انسانی که نمی ترسد قید و بندی ندارد خود را به هر گناهی مجاز می داند .

 

آقای کاسب اینقدر به این چیزا نگاه نکن هی چی شد چی شد ... من عقب افتادم . نکن خیانت نکن . خدا را حاضر ببین . بترس ، صبر کن . این یعنی صبر ندارد .

 

این حضرت می فرماید ، برای صبر ، یک مسیر از خوف است ، یعنی اگر خوف اومد می تونه صبر کنه ، ولا چه کسی می تونه بر گناه صبر کنه ؟ 

 

ما بدبخت ها هرچه گناه ازمون سر می زند مال بی صبریه ، چرا صبر نمی تونیم بکنیم؟ چون خوف نداریم . ترس و دلهوره ای نداریم راحت گناه می کنیم.

 

یک مثال:

 

یه کسی صبح زود بیاد بگوید جاسوس ها (بازرس ها) امروز میایند مخفیانه نظارت می کنند. تو رو خدا چه دلهوره ای کاسب ها را می گیرد . اون روز همین طور دقیق که کم ندهد و درست باشد و الا چه؟ جریمه توی کار است . ترس از جریمه جناب کاسب را وا میدارد به درستکاری . روزی که بازرسی نیست هیچ ترسی ندارد و قیدی ندارد .

 

ای شیعه علی فکر نکن همین طور رها شده ای ، حضرت علی (ع) می فرماید : (( ...  و عیونا من جوارحکم‏ ... / خطبه 157 نهج البلاغه)) /// ... اى بندگان خدا بدانید که بر شما دیده‏ بانانى از «خودتان» جاسوسانى از اعضایتان و نگاه دارندگان با صداقتى گماشته شده ‏اند که اعمال شما را و شماره نفس‏هایتان را نگاه می دارند ... /// برای اینکه تو بترسی ، شیعه ی علی . آقا می فرماید جاسوس های خدایی با تو اند.

 

چشم و گوش تو،  جاسوسان تو اند و شهادت می دهند چه کردی ،

 

15:00

 

سوره انفطار آیات 10 تا 12 (( وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ (10) کِراماً کاتِبینَ (11) یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ (12)) //  و قطعاً بر شما نگهبانانى [گماشته شده‏]اند:  [فرشتگان‏] بزرگوارى که نویسندگان [اعمال شما] هستند؛ آنچه را می کنید، می دانند. //

 

آنها هستند که اعمال شما را ثبت و ضبط می کنند هیچی محو نمی شود .بعد از مرگ تو هستی و اعمالت .

 

زبون این زن ها رو چی میتونه کنترل کنه؟ خودش هم نمی تونه ، سخته . ترس از عذاب خدا اگر گیرش بیاد .

 

ترس از عذاب گور هم برای این است که نفس بی مروتت کمی بترسد و اصلاح شود ، اگر بترسی .

 

این خیال است که فکر میکنی می ترسی ، نشانه ی خوف این است که نزدیک هیچ گناهی نمی روی .

 

قرآن - سوره غافر آیه 19 (( یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ (19) //  او چشمهایى را که به خیانت می گردد و آنچه را سینه‏ ها پنهان می دارند، می داند. //

 

حتی چشم که می گردد ثبت است و آنچه در دل داری حتی اگر آشکارش نکنی ، ثبت است .

 

اگر می خواهی ایمانی پیدا کنی صبر کن و برای صبر از عذاب خدا بترس .

 

 

20:00

 

داستانی از کتاب وسائل شیعه :

 

نقل از امام صادق (ع) : که دوستی عزیز و همراه داشت ، روزی دوست امام صادق (ع) ، غلام خود را صدا زد اما خبر از وی نشد ، باز صدا زد اما نیامد ناگاه دوست امام ، به غلام خود بد زبانی تندی کرد و فحش بدی داد . امام جعفر صادق (ع) بسیار ناراحت شدند و او را توبیخ کردند و برای این گناه عذر آورد و قبول نشد . اگر خوف از سوال آخرت بود چنین نمی کرد .

 

25:00

 

اگر توی مجلسی به تو بگویند که حرفا را ضبط می کنن و جاسوسی میکنن ، چگونه مراقب حرفهای خود خواهی بود ؟

 

((  ////   فایل خراب شده ////  )) 27:30

 

داستان زنی که از کشتی طوفان زده نجات یافته و به جزیره ای پناه برد در حالی که لباس تکه ای تنش بود ، مرد جوانی او را دید به وی جسارت کرد اما زن از شدت خوف خدا لرزید و مرد هم با مشاهده ی چنین وضعیتی از زن ، توبه کرد و رفت .

 

...